بمناسبت فرارسیدن روز معلم و تکریم مقام استاد مصاحبه ای انجام داده ام با مرد شماره یک (1) کشتی اصفهان قهرمان اسطوره ای کشتی اصفهان استاد پهلوان هاشم قنبری که علاوه بر حق استادی به گردن همه شاگردان و کشتی گیران اصفهان حق پدری دارد - این مصاحبه را در باشگاه کشتی زنده یاد جهان پهلوان تختی انجام داده ام و برای اولین باری است که بصورت مکتوب منتشر می شود . در این مصاحبه از استاد هاشم قنبری در خواست شد تا خاطره خود را از یکی از مبارزات و مسابقاتش بازگو کند.
فرا رسیدن روز معلم را به استاد عزیز و پیشکسوتمان پهلوان هاشم قنبری تبریک و شادباش می گوییم.

مصاحبه اختصاصی وبلاگی برای کشتی اصفهان با پهلوان هاشم قنبری
**********************
* استاد قنبری لطفا می شود در مورد مسابقه قهرمانی ایران در سال 1353 صحبت کنید؟
* هاشم قنبری - اجازه بدهید این خاطره را از اول برایتان تعریف کنم این خاطره را تا حالا خیلی گفته ام اما باز هم تعریف می کنم
* اگر لطف کنید و بصورت دقیق و با ذکر جزییات قضیه آن مسابقات را دوباره بگویید ممنون می شویم.
* هاشم قنبری - بله البته
* هاشم قنبری - من یک کشتی گیر فرنگی کار بودم از سن 21 سالگی وارد کشتی شدم اما خیلی زود توانستم دوبنده تیم ملی را بپوشم و در ایران مطرح شوم سال 1353 دیگه تو ایران همه منو می شناختند و من را به عنوان یک فرنگی کار که فیکس تیم ملی بودم قبول داشتند .... در جریان یکی از مسابقات زانوی پای راستم صدمه دید و به دکتر مرا جعه کردم
* در چه مسابقه ای مصدوم شدید ؟
* هاشم قنبری - یادم نیست فکر کنم مسابقه های انتخابی تیم ملی بود - بگذریم زانوی پام بقدری درد می کرد که وقتی دکتر معاینه کرد بهم گفت پسرجان اگر یکبار دیگه با این زانو کشتی بگیری ممکنه به پات صدمه جدی وارد بشه و کار دست بده ... خلاصه یک کم دارو برایم نوشت و 10 روز هم استراحت مطلق برایم تجویز کرد.
ما برای استراحت به اتفاق چندتا از دوستها و رفیقام به دهمون رفتیم و مشغول تفریح و استراحت شدیم ... آنجا توسط یکی از دوستام متوجه شدم یک مسابقه خیلی مهم و یک جام در اصفهان قراره برگزار بشه و هیچ کسی هم به من خبر نداده ....
سریع به اصفهان برگشتم و دیدم بعله ... مسابقات کشتی آزاد قهرمانی ایران (سال 1353) به میزبانی اصفهان در شرف برگزاری است .
* یعنی کسی به شما نگفته بود؟
* هاشم قنبری - نه ... چون وضع زانو پام خراب بود رفیقام موضوع را ازم قایم کرده بودند اما من آخرش فهمیدم
خلاصه وقتی به اصفهان رسیدم روز وزن کشی مسابقه ها بود و از همه شهرها آمده بودن اصفهان . خودم را به سالن کشتی که اونجا تمرین می کردم رسوندم.
(در این لحظه استاد قنبری بغض کرده بود و با دست به گوشه ای از تشک کشتی اشاره کرد ! ) این گوشه در همین سالن بود ! ایکاش این تشک کشتی زبون وا میکرد و براتون تعریف می کرد - اومدم تو سالن کشتی دیدم مربی ام منصور خان (استاد منصور تبریزی ) نشسته پای باسکول و داشت کشتی گیرهای اصفهان را وزن کشی می کرد تا منو دید یکه خورد و گفت تو اینجا چیکار می کنی تو که پات معیوبه ! بهم گفتن داری استراحت می کنی!
گفتم منصور خان الکی گفتن ... پام هیچی اش نیست ... یه نگاه بهم انداخت و گفت اومدی کشتی بگیری ؟
گفتم .. آره .... منصور خان گفت مسابقه کشتی آزاده !
گفتم باشه !
* ببخشید استاد قنبری میون کلامتون ...شما کشتی گیر فرنگی کار بودین و می خواستین تو رشته آزاد وزن کشی کنید ... درسته ؟
* هاشم قنبری - بله ... منصور خان اول راضی نشد اما بعدن خودش بهم گفت تو هفتادو چهار کیلو مونده بودم کی را بذارم.... خوب شد که اومدی می ذارمت 74 کیلو
تو سالن وزن کشی از همه شهرها اومده بودن تیم کشتی تهران - تیم کشتی ایلام - تیم کشتی خراسان - تیم کشتی کرمانشاه و غیره
وقتی می خواستم برای وزن کشی برم رو باسکول به حساب خودم اینکه چند وقت برای استراحت تمرین نکردم و تو غذا خوردن ناپرهیزی کرده بودم گفتم الآن نباید سر وزن باشم و 5 الی 6 کیلو بیشتر از 74 کبلو باید باشم ... داشتم پیش خودم فکر می کردم باید از باسکول بیام پایین و شروع به کم کردن وزن کنم.... بگذریم
اومدم تا پای باسکول دیدم تیم کشتی کرمانشاه هم منتظر وزن کشیه و بعد تیم اصفهان نوبته کرمانشاهه که وزن کشی انجام بده آقای محمد حسین محبی هم می خواست تو دسته 74 کیلو گرم کشتی بگیره .
رفتم رو باسکول و بر خلاف اونی که تصور می کردم دیدم سر وزنم 74 کیلو گرم دقیق ! آقای محبی نشسته بود و داشت وزن کشی من را تماشا می کرد یه دونه پرتغال هم دستش بود که می خواست بخوره تا دید من سر وزنم و می خواهم 74 کیلو کشتی بگیرم دیدم پرتغال را با دستش انداخت و رفت پیش مربی اش!
خلاصه وزن کشی تموم شد و قرار شد من 74 کیلو گرم کشتی آزاد بگیرم فردای وزن کشی هم شروع مسابقه بود.
* می شه قدری راجع به اون مسابقه صحبت کنید
* هاشم قنبری - دقیق یادم نیست این قضیه ماله 42 الی 43 سال پیشه ولی فکر کنم یه جام بود به افتخار ملکه سابق به اسم جام (شهبانو) که اونسال (1353) به میزبانی اصفهان برگزار شد.
* هاشم قنبری - بعد وزن کشی من رفتم خونه - اونشب به این فکر می کردم که آقای محبی در وزن 74 کیلو گرم می خواهد کشتی بگیره و از آنجاییکه عضو تیم ملی کشتی آزاده به راحتی میاد بالا و حتما با من هم کشتی می گیره تو ذهنم داشتم به این فکر می کردم که فردا چطوری می تونم بزنمش زمین که به نتیجه نرسیدم.
فردا شد و مسابقات شروع شد . تو مسابقه صبح هم من و هم آقای محبی همه حریفامون را بردیم و راحت اومدیم بالا و رسیدیم به کشتی های ماقبل فینال - آقای محبی اونسالها یک شگرد انتخاب کرده بود و با این فن همه حریف هاشو به زمین می زد به اینصورت که :
مایه یک دست دو دست را در اختیار می گرفت و سپس زانوی خود را کنار پای حریف قرار می داد و سپس با یک تکان (تقه) تعادل حریف را به هم می زد و اونو به زمین می زد .
من پیش خودم گفتم همه حریفهای آقای محبی آزاد کار هستند اما او این فن را روی من نخواهد زد چون من کشتی گیر فرنگی کارم و می دونم چطوری بدل این فن را اجرا کنم .
بالاخره نوبت کشتی من و آقای محبی در فینال 74 کیلو رسید . خدا را گواه می گیرم تا خط قرمز دوری تشک کشتی تماشاچی ایستاده بود جمعیت خیلی زیاد بود یک آقای مسنی بود به اسم آقا میتی (مهدی) به اتفاق تیم کشتی کرمانشاه اومده بود هر کدوم از کشتی گیرها کرمانشاه می بردن یک مشت پر از پول (سکه) به هوا پرت می کرد رو سر کشتی گیرهای تیم کر مانشاه .
جمعیت بقدری زیاد بود که مردم برای دیدن کشتی من و آقای محبی از پنجره ها به ورزشگاه داشتن میومدن داخل ... همه شیشه پنجره ها شکسته شده بود و جای سوزن انداختن نبود. من داشتم از لابه لای جمعیت به سمت تشک کشتی می رفتم که یکمرتبه دیدم زنده یاد حاج رضا استکی قهرمان اسبق وزنه برداری آسیا دوان دوان خودش را به من رسوند.

زنده یاد حاج رضا استکی - قهرمان وزنه برداری آسیا از اصفهان
خدابیامرزه حاج رضا رو ... منو بغل کرد و بهم گفت :
"هاشم می دونم کارت خداییه .... برو مسابقه ات را ببر که خدا پشت و پناهته "
این عکس العمل مرحوم حاج رضا استکی تو روحیه من خیلی اثر کرد و عزمم را جزم کردم که هر طور شده این مسابقه را ببرم.
داور سوتو زد ... آقای محبی چند بار برای گرفتن زیر از پاهای من یورش برد که ناکام موند بعد اومد سراغ شگردش به محض اینکه مایه یک دست دو دست را در اختیار گرفت من معطل نکردم ... دستهام از پشت بهم قلاب کردم و آقای محبی را از جا کندم و به سمت راست سوبلس کردم و اونو به پل زدم.
داور چندتا امتیاز به من داد و کشتی را سرپا اعلام کرد . آقای محبی عجله داشت امتیاز از دست رفته را جبران کند این بار اومد همون شگرد (مایه یک دست دو دست) را از گارد چپ من جمع کند دوباره همان کار را کردم و از سمت چپ اونو کندم و با سوبلس زدمش زمین.
وقت اول کشتی به نفع من تموم شد - یادش بخیر اون موقع ها کشتی سه تا تایم داشت تو وقت دوم کشتی آقای محبی اصلا دیگه به سراغ اون فن نرفت و در جریان کشتی با زیر گیری موفق شد یک امتیاز یا دو امتیاز از من بگیرد و تایم دوم هم تموم شد و همه چیز رسید به تایم سوم.
در تایم سوم تو کش و قوس کشتی من روی سر و گردن آقای محبی کار می کردم یک لحظه موفق شدم دو دستم را از بالای گردن و کتف آقای محبی بهم برسونم و مایه فن کمر را جمع کنم ... هیچوقت اون لحظه را فراموش نمی کنم انگار دنیا را به من داده بودند فن کمر را با چنان قدرت و سرعتی اجرا کردم که صدای شلاقی که از برخورد بدن آقای محبی با تشک کشتی بلند شد هنوزم تو گوشم هست.
یک لحظه به خودم اومدم دیدم تماشاچی ها و مردم اصفهان منو رو سر و دستشون بلند کردند و دارند هورا می کشن از اونطرف هم دست رییس تشک و داور به نشانه ضربه فنی بلنده . برادر آقای محبی (محمد حسن محبی) به اتفاق آقای محبی یک حوله انداخته بودن رو سرشون و گریه می کردن و از تشک کشتی اومدن بالا.
هیچی دیگه آقای محبی رو تو همین اصفهان خودمون با فن کمر ضربه فنی کردم ... بعدها شنیدم آقای محبی در جایی گفته بودند بدترین و تلخترین اتفاق ورزشی من باخت با ضربه فنی مقابل هاشم قنبری در اصفهان بود که در اوج آمادگی به او باختم.
* خیلی ممنون آقای قنبری از وقتی که برای من گذاشتید در پایان برای کشتی گیران اصفهان چه پیامی دارید؟
* هاشم قنبری _ خواهش می کنم حرف خاصی نیست فقط از کشتی گیران اصفهان تقاضا دارم تمرینات کشتی خود را جدی بگیرن و هرجا مسابقه هست شرکت کنند ولی با تعصب ! از کشتی گیرها خواهش دارم با تعصب برای کشتی اصفهان کشتی بگیرند و در مقابل اسم اصفهان از خودشون غیرت نشون بدهند.
شما یادتون نمی یاد ! قدیمها که ما کشتی می گرفتیم تو قرعه هر کی به کشتی گیر اصفهان می خورد یه هول و هراسی از اصفهان تو دل داشت ... ما دوباره باید به اون جایگاه برگردیم.
پایان مصاحبه
روز معلم را خدمت استاد و پیشکسوت ارزشمند کشتی اصفهان - پهلوان هاشم قنبری - تبریک عرض کرده و از همین جا به این گرامی مرد که امیدوارم سایه بی کران و پر مهر او سالیان دراز بر سر ما کشتی گیران اصفهان بر قرار و مستدام باشد درود می فرستیم.
پاورقی :
در جریان تجلیل از استاد هاشم قنبری (مهر ماه 93) بریده ای از مجله ورزشی "کیهان ورزشی سال 1353" را دست یکی از علاقمندان استاد قنبری مشاهده کردم با این تیتر : (شاهکار هاشم قنبری) در آن بریده روزنامه اتفاقات آن مسابقه و آن فینال تاریخی بصورت مکتوب و سند شده به همراه سه قطعه عکس تاریخی از اجرای فنون سوبلس و فن کمر نهایی هاشم قنبری بر روی محمد حسین محبی مشاهده می شد که متاسفانه فرصت عکسبرداری از آن بریده روزنامه را از دست دادم - از دوستان و خوانندگان تقاضا دارم اگر آن مجله و بریده روزنامه را در اختیار دارند بدست من برسانند تا با ذکر نامشان منتشر سازیم.
منبع : وبلاگی برای کشتی اصفهان |مصاحبه اختصاصی وبلاگی برای کشتی اصفهان با پهلوان هاشم قنبری
برچسب ها : کشتی ,اصفهان ,قنبری ,محبی ,آقای ,هاشم ,هاشم قنبری ,آقای محبی ,کشتی اصفهان ,پهلوان هاشم ,استاد قنبری ,هاشم قنبری تبریک